بعضی کتابها را دیدید که تا بازشان میکنید، ورقهایش از هم وا میرود، اینها خوب صحافی نشدند، محکم نیستند اینها را نمیشود ورق زد، مطالعه کرد و لذت برد بعضی آدمها هم این جوریاند، محکم نیستند، وارفتهاند و صفحات زندگیشان اینجا و آنجا پراکنده است داستان این آدمها هیچ وقت کامل نیست، هر قسمت از زندگیشان را جایی، پیش کسی جا گذاشتهاند
این ادمها قابل اعتماد نیستند، یک روز عاشقند و روز دیگر فارغ، اینها ناگهان میگذارند و میروند اگر رفتند به دنبالشان نگردید، بالاخر برمیگردند اما نمیآیند که بمانند، آنها به دنبال قسمتی از زندگیشان هستند که پیش شما جا گذاشتهاند یا فکر میکنند جا گذاشتهاند میآیند ورقهایشان را برمیدارند و دوباره میروند تا بقیه ورقهای گمشدهشان را پیدا کنند
اما اگر عاشق یکی از اینها شدید، اگر خواستید همیشه بماند، از نو صحافیاش کنید، با دست خودتان ورقهایش را بهم بدوزید، آنقدر محکم که دیگر هیچ وقت از هم نپاشد فقط عشق آنقدر قدرتمند است که میتواند آنها را بسازد و کامل کند، در این صورت است که آنها میمانند
شعرومتن علیرضانصرتی
دیدگاهتان را بنویسید